الهــــــــــــی !
الهــــــــــــی ! افق دلم تیره وغمگین وغبار آلود است در این سال نو روزنی از آن به سوی نور بگشای واز مشکات فروزان لطفت فروغی بر این ظلمتکدۀ رنجور ارزانی دار تا قدرت ادراک مصلحتت را در عطاها وگرفتنها داشته وتوان تحمل مشیت واراده خلل ناپذیرت را در مصیبت پیش آمده داشته باشم
الهــــی !
تو محرم رازی ومن مهبط نیاز؛تو انجام هر آغازی ومن شیدای یک ناز.
الهــــی !
فروغ نرم مهتابی که بر ظلمت دلها می تابی
الهــــی !
روز من بی تو همه سیاهی است؛فرجام کارم بی تو تباهی است
الهــــی !
گلزار دل بی تو کویر است امروزم دریاب که فردا دیر است
الهــــی !
من بنده ام که در بندم مددی که دَرِدل به روی اهریمن ببندم
موضوعات مرتبط: نکتــــــــه ها وپنــــــــــــدهاروایات وداستـــــــان هانگاه هــــا ونظـــــرها(برگزیده هـــا)
برچسبها: الهی راز ونیاز با خدا
الهی! ضعیفان را پناهی. قاصدان را بر سر راهی. مومنان را گواهی. چه
عزیز است آن کس که تو خواهی.
الهی ! خود را از همه به تو وابستم، اگر بداری تو را پرستم و اگر نداری
خود پرستم نومید مساز بگیر دستم.
الهی! از پیش
خطر و از پس راهم نیست، دستم گیر که جز تو پناهم
نیست.
موضوعات مرتبط: نگاه هــــا ونظـــــرها(برگزیده هـــا)
برچسبها: الهــــــــی راز ونیاز با خدا مناجات نامه خواجه عبدالله انصاری